چرا که حب خدا و حب مال در قلب انسان مومن که جایگاه خداست جمع نمیشوند . اما مورد دوم حسرت خوردن و غم و غصه و شکوه وشکایت کردن وناله سردادن در از دست دادن فرزند است چه مرگ فرزند و چه گمشدن فرزند است که خود به دو صورت است یا فرزند صالح و خلف است که غم وغصه اگر از باب قدر ندانستن نعمت خداوند باشد محبوب خداست اما اگر فرزند ناصالح و ناخلف باشد غم وغصه خوردن از لحاظ عقل و شرع وجهی ندارد چرا که اگر نعمت قدر دانسته نشود و در راه مشروع و قانونی مخصوص به ان مصرف و استفاده نشود اصراف است و اصراف کار برادر شیطان است تا جایی اصراف کار پیش میرود که صفت کفران نعمت در او بارز میشود و او را به تدریج از مقام انسانیت و خلیفه الهی پایین اورده و در ردیف برادران شیطان قرار میدهد اما در این ایه شریفه حضرت یعقوب علی نبینا و اله و علیه السلام در غم از دست دادن فرزندش که قرار است عهده دار مقام نبوت شود و شان فرزندش فراتر از شان یک فرزند معمولی است گریه سر میدهد و ناله میکند و غم و غصه میخورد پس عمل او محبوب خداست برخلاف انان که بر کار او ایراد میگیرند(یهود ونصاری) و میگویند برای کسی در شان پیامبر جایز نیست در غم فرزند ان هم نه یک فرزندی که مرده باشد و یا خدای ناکرده ناخلف باشد بلکه از غم از دست دادن یک فرزند خلف صالح این چنین متاثر شود و گریه سردهد و کار را به جایی برساند که چشمانش از گریه کردن در فراق فرزندش سفید و کور شوند . خشم حضرت یعقوب علی نبینا و اله و علیه السلام یک خشم بجا بوده چرا که امانت الهی را که قرار بود در اینده به نبوت مبعوث شود به فرزندانش سپرده بود وانها از نگهداری فرزندش کوتاهی کرده بودند وامانت را به او برنگردانده بودند اما با این وجود خشمش را فرو میخورد و غضبش را سرکوب میکرد و با توجه به شانیت پیامبر بودنش پا را از محدوده امر و فرمان الهی بیرون نگذاشت تا اینکه رحمت الهی که پیوسته شامل حالش بود فرزندش را به بازگرداند.
نویسنده:طلبه بسیجی محمدعلی رحیمی نیا